علیرضا خوشنویس کارگردان مستند «پرونده» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آن توضیح داد: این مستند در واقع سه قسمت است که در هر قسمت یک قصه واقعی مرتبط با پروندههایی را روایت میکند که نقش پزشکی قانونی به نوعی در آنها پررنگ بوده است. یکی از پروندهها مربوط به یک موضوع تازه است اما دو قسمت ابتدایی پروندههایی قدیمی هستند که از آنها تنها یک خط خاطره در اختیار داشتیم و آنها را برای روایت پروراندیم. قسمت سه درباره پروندهای است که در زمان ساخت مستند همچنان باز بود و نمیدانم تا به امروز به نتیجه نهایی رسیده است یا خیر.
وی درباره سوژه این سه پرونده هم گفت: این مستند اساساً سفارشی از پزشکی قانونی بود و در قالب مشارکتهای دولتی در تلویزیون به تولید رسید. از آنجایی که بودجه و برآورد اولیه ما کم بود، فکر میکردیم انتظار یک مستند روتین و تحقیقاتی به منظور معرفی این سازمان را دارند اما وقتی با آنها وارد گفتگو شدیم، متوجه شدیم که سوژههای جذاب متنوعی در این سازمان وجود دارد که میتواند تبدیل به داستان و درام شود. از میان تعداد زیادی از پرونده و خاطرات پزشکان این مرکز، چند موضوع نظر ما را جلب کرد که احساس کردیم میشود درباره آنها کار کرد. روی تعدادی از سوژهها هم اساساً نمیشد کار کنیم چرا که هم از نظر ما و هم از نظر مرکز رسانهای قوه قضائیه، جنسی از بدآموزی در آنها وجود داشت.
این مستندساز ادامه داد: در میان پروندههای موجود، سوژههایی مانند تجاوز بسیار زیاد بود که ما به آنها ورود نکردیم بلکه سراغ پروندههایی رفتیم که سوژههای دراماتیک داشتند. در این فرآیند به این سه قصه رسیدیم و اگر به حساب تعریف از خود نگذارید، میگویم این کار را هم با بودجه بسیار اندکی ساختیم.
قصه سه پرونده قتل؛ قاتل واقعی کیست؟
خوشنویس درباره ماجرای پروندههایی که تبدیل به سوژه مستند «پرونده» شدند توضیح داد: سوژه قسمت اول ما مربوط به اتفاق ساده یک تصادف است که میتواند برای هر یک از ما هم رخ دهد و تبدیل به یک جرم برایمان شود. در این پرونده، دروغگویی یک سری افراد توسط پزشکی قانونی کشف و حقیقت عیان میشود. قسمت دوم اما درباره یک قتل عجیب و غریب است که ریشههای روانشناختی پیچیدهای هم داشته است. اسمی که برای قسمت دوم انتخاب کردیم، «اعتراف» است و مربوط به قتلی است که توسط یک بیمار روانی اتفاق میافتد. در این قسمت یک مصاحبه عمیق روانشناختی، معما را برای پلیس حل میکند و این هنر روانپزشک فعال در پزشک قانونی است. داستان این قسمت هم از جایی آغاز میشود که فردی به پلیس مراجعه میکند و میگوید من اقدام به قتل کردهام، من را اعدام کنید!
اولین فیلمی که باعث شناخت جدی من از پزشکی قانونی شد، فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» بود و فکر نمیکردم خودم روزی به آن لوکیشن بروم. پیچیدگی کار امیر آقایی و هدیه تهرانی در آن فیلم، بهخوبی به اجرا درآمده است و حتی کادر پزشکی درمانی هم از کلیت آن فیلم و تصویری که از این حرفه ارائه کرده بود، راضی بودند. واقعاً هر کسی در آن فضا دوام نمیآورد
وی درباره موضوع سومین پرونده هم گفت: سومین داستان ما درباره یک قتل ناخواسته است که منجر به آتش زدن یک جسد، بهصورت گروهی میشود. مسئله پزشکی قانونی هم در این پرونده این است که از میان چهار متهم پرونده، قاتل اصلی را شناسایی کند. در این پروندههای گروهی، فردی که ضربه آخر منجر به قتل را وارد میکند، بهعنوان قاتل معرفی میشود و سایرین معاون و مباشر در قتل میشوند. احکام اینها هم بسیار با یکدیگر متفاوت است. در قسمت سه این مستند شاهد پروندهای هستیم که در آن چهار نفر یک فرد را کشتهاند. دو نفر از آنها در لحظه آتش زدن جسد هم حضور داشتهاند و سوال اصلی این است که کدامیک قاتل اصلی است.
این مستندساز درباره شناخت خود از مجموعه «پزشکی قانونی» بعد از تجربه ساخت مستند «پرونده» گفت: مهمترین نکته درباره پزشکی قانونی این است که حدود ۱۰ درصد از کارش مربوط به کالبدشکافی و تشریح اجساد میشود و حوزههای فعالیت دیگری دارد که در عین اهمیت، خیلی از مردم از آن اطلاعی ندارند. یکی از این حوزهها معاینات است که تشخیص کیفیت ضرب و جرح در درگیریها را برعهده دارد. یکی دیگر از این حوزهها بانک ژنتیک و تشخیص رابطه پدرومادری با فرزندان است. درباره سلامت روان هم پزشکی قانونی بررسی پرونده متهمان را برعهده دارد. با هر متهم در یک پرونده جنایی، مصاحبه روانشناختی صورت میگیرد و به نتایج این مصاحبهها هم بهشدت توجه میشود.
وی افزود: من برای این کار، بسیار در دادسرا حضور داشتم. روز اولی که به سالن تشریح کهریزک رفتیم، حال من و تهیهکننده کار بد شد. طبیعی هم بود، مگر ما چندبار در زندگی خود جسد دیده بودیم! اولین فیلمی که باعث شناخت جدی من از پزشکی قانونی شد، فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» بود و فکر نمیکردم خودم روزی به آن لوکیشن بروم. پیچیدگی کار امیر آقایی و هدیه تهرانی در آن فیلم، بهخوبی به اجرا درآمده است و حتی کادر پزشکی درمانی هم از کلیت آن فیلم و تصویری که از این حرفه ارائه کرده بود، راضی بودند. واقعاً هر کسی در آن فضا دوام نمیآورد.
پزشکی قانونی گزارش خود را برای ملاحظات تغییر نمیدهد
خوشنویس ادامه داد: برخی پزشکان عمومی که به این سازمان میآیند، بعد از یک یا دو ماه اول، دیگر کم میآورند و انصراف میدهند. میگویند اگر دو ماه اول را طاقت بیاورد، میتواند کارش را ادامه دهد. واقعاً شرایط کاری آنجا دشوار است. این سازمان یک نهاد واقعاً مستقل و علمی است که هیچگاه حاضر به تغییر گزارش تخصصی خود براساس ملاحظات نمیشود. به همین دلیل در ماجرای اخیر خانم مهسا امینی هم من به دوستانم میگفتم که به گزارش پزشکی قانونی اعتماد کامل دارم.
وی با اشاره به پیچیدگی و دشواری کار در سازمان پزشکی قانونی یادآور شد: معمولاً اگر آن دو ماه ابتدایی را بتوانند طاقت بیاورند، میتوانند به کار ادامه دهند و این مسائل هم برایشان عادی میشود. وقتی از آنها پرسیدم آیا مشاوره و روانشناسی در کنار خود دارید، گفتند این سوسولبازیها چیست! یکی از بازنشستههای این سازمان میگفت، من همچنان شبها خواب تشریح میبینم. تا این اندازه فکر و ذهن آنها درگیر این فضا میشود. یکی از این پزشکان در پایان مستند اول میگوید که ما تبدیل به زبان فرد از دنیا رفته میشویم تا حق او را بگیریم، این جمله بسیاری کلیدی است و انگیزه اصلی این آدمها برای ادامه این حرفه است.
این مستندساز در پایان از همراهی دکتر نائیجی روابط عمومی سازمان پزشکی قانونی در فرآیند ساخت مستند «پرونده» و مصطفی پورمحمدی تهیهکننده این اثر قدردانی کرد.
نظر شما